مستاجر 4 ساله
گفت: مادرجون امروز چه خبر؟
گفتم مادر، رئیس جمهور میگه .... وزیر ارشاد گفته ... نقل کردند که رئیس مجلس قراره ...
گفت: مادرجون اینا رو ول کن آقا چی می فرمایند
گفتم: آخه مادر اینا مسؤول این کشورند
گفت: بذار ساده برات بگم
اگه این خونه ای که توش نشستیم رو اجاره بدیم به یه نفری. آیا اون مستأجر دلش به حال این خونه می سوزه که اگر بچه اش دیوار رو خط خطی کرد جلوش رو بگیره
گفتم: فکر نکم
گفت: بابات چی؟ اون دلش می سوزه؟
گفتم: حتما
پرسید: می دونی چرا؟
گفتم: معلومه،چون خونه مال اونه، زحمتشو کشیده
گفت: این رئیس جمهور و رئیس مجلس و بقیه حکایت همون مستأجر رو دارند که چهار سال چهار سال اجاره نشین این مملکتند
اما رهبر حکم صاحبخونه رو داره
اونه که دلش برا این مملکت میسوزه و اگر کم و کاستی باشه دنبال جبرانشه
پس پسرم گوشِت به دهان رهبرت باشه که گوش اون به دهان امام زمانته
بعد همینجور که داشت استکان ها رو جمع می کرد که بره، گفت: الهی که صدوبیست سال زنده باشه و سایه اش بالا سرمون
الهی آمین